مقالات
شماره : 30140
۹:۳۳ ۱۳۹۲/۶/۲۲
کلیات رهیافت راهبردى قرآن با تأکید بر سوره حمد

سیاست، سامان دهى و راهبرد جامعه است. مکتب اسلام، داراى نظریه و نظام مدنى و سیاسى است. نظریه و نظامى راهبردى، یعنى بنیادین، جامع و همه جانبه، سازوار و غایى است، و در نتیجه نظریه و نظام سیاسى متعادل و متعالى انسانى و الهى و رو در روى نظرات و نظامات نامتعادل و نامتعالى قرار دارد. قرآن به عنوان کتاب مکتب اسلام، عهده‏دار تبیین مبانى این نظریه و نظام سیاسى است.

سیاست، سامان دهى و راهبرد جامعه است. مکتب اسلام، داراى نظریه و نظام مدنى و سیاسى است. نظریه و نظامى راهبردى، یعنى بنیادین، جامع و همه جانبه، سازوار و غایى است، و در نتیجه نظریه و نظام سیاسى متعادل و متعالى انسانى و الهى و رو در روى نظرات و نظامات نامتعادل و نامتعالى قرار دارد. قرآن به عنوان کتاب مکتب اسلام، عهده‏دار تبیین مبانى این نظریه و نظام سیاسى است. لازمه قرآن پژوهى سیاسى و قرآن‏شناسى سیاسى و همچنین سیاست پژوهى و سیاست‏شناسى قرآن و قرآنى، ابتدا شناخت‏شناسى سیاسى قرآن و آن گاه سیاست‏شناسى قرآن یا قرآن‏شناسى سیاست است. شناخت‏شناسى، اعم از معرفت‏شناسى، منبع‏شناسى (عقل، وحى و عرف یا علم تجربى سیاسى)، روش‏شناسى و موضوع‏شناسى سیاسى قرآن مى‏باشد. سیاست‏شناسى قرآن، اعم از کالبد شکافى و شناخت ساختار سیاسى قرآن است. کالبد شکافى سیاسى قرآن، به شکل سوره‏شناسى راهبردى، عملى مى‏گردد. سوره حمد، پیش درآمد، اساس و گزیده راهبردى قرآن به نظر مى‏آید. رهیافت راهبردى سوره حمد، شامل روش‏شناسى سیاسى، تجزیه راهبردى و سرانجام تحلیل راهبردى سوره حمد است. مقاله حاضر صرفاً به تحلیل راهبردى سوره حمد مى‏پردازد.

واژه‏هاى کلیدى: رهیافت راهبردى، قرآن، اسلام، سوره حمد، سیاست، نظریه سیاسى، نظریه نظام سیاسى و تفسیرسیاسى.
پیش درآمد
الف) پیش فرض‏
1. سوره حمد نخستین سوره قرآن از مجموعه - و در حقیقت منظومه - یک صد و چهارده گانه سوره‏هاى قرآن است.
2. کتاب قرآن، در بردارنده (تبیین مبانى) نظریه سیاسى و نظام سیاسى مکتب اسلام مى‏باشد.
3. کتاب، مکتب و نظریه سیاسى و نظام سیاسى، دینى و مدنى راهبردى، یعنى بنیادین، فراگیر، سازوار و غایى است.
ب) فرضیه‏
سوره حمد، پیش درآمد، اساس و چارچوب، کلیات و گزیده قرآن و نظریه و نظام سیاسى قرآنى محسوب مى‏گردد.
سوره حمد: 1. ام الکتاب: گزیده کتاب و فهرست مطالب قرآن مى‏باشد. 
2. فاتحة الکتاب: پیش درآمد، مدخل، ورودى و مقدمه قرآن است.
3. اساس الکتاب: یعنى زیرساخت، چارچوب و کلیات قرآن است.
4. سبع مثانى: (در بردارنده) نقاط عطف هفت گانه سیر و ساختار راهبردى هستى، انسانى، سیاسى در نگاه راهبردى قرآن است.
بر این اساس، ساختار راهبردى قرآن به ترتیب زیر است:
1. پیش درآمد قرآن: سوره حمد (سوره اول) = سرآغاز؛
2. درآمد قرآن: سوره بقره تا مسد (سوره‏هاى دوم تا صد و یازدهم) = متن و سازند راهبردى؛
3. برآمد: اخلاص + ناس + فلق (سوره‏هاى صد و دوازده تا صد و چهارده) = جمع بندى و نتیجه‏گیرى.
نتیجه: سوره حمد: کوچک نمایى طرح هادى، نقشه راهنما، برنامه تفصیلى و عملیاتى قرآن و اسلام بوده و نمونه، نماد و نمودار اجمالى کلیات نظریه و نظام سیاسى اسلام است.
درآمد: تحلیل راهبردى سوره حمد؛ نظریه نظام سیاسى قرآن‏
اول، بنیاد راهبردى‏
«بسم الله الرحمن الرحیم» (با نام خداى رحمان و رحیم)
«بسم اللَّه»
ترکیب 1:
الف) «بسم»؟:
1. ب + (ا) سم = بسم؟:
الف - «ب»؟: 1) با مبدئیت، 2) بر اساس، 3) به سوى، 4) با استعانت؛
ب) - (ا) سم؟: 1) نام، 2) نماد، 3) نمودار؛ بود - بنیاد/ذات - مبدأ. نتیجه: «بانام»
 
نظام - هستى - شناسى
 
با - غایت
بر اساس
با - مبدا - ئیت
 
اسم - اللَّه/ال - (ا) له
 

2. «ال + (ا) له»؟: اگر کلمه مشتق باشد، به معناى:
الف - «ال»: شناسا
1 - معرفه: شناسا، آشنا، روشن، 2. معروف: شناخته، آشنا، 3. معرفت: شناخت، آشنایى؛ 4.معارف: شناخت، آشنا.
ب - (ال) الّه؟: معبود
1. شایسته پرستش، 2. شایسته تسبیح و تقدیس:
1) تسبیح: گشتن در، دور مدار هستى - بخشى = بزرگداشت،
2) تقدیس: عدم خلل، اخلال دایر مدارى = پاکداشت.
3. کمال، غایت جهت، 4. شایسته جهت‏گیرى.
نتیجه: اللَّه، «خدا»ى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. (علّم آدم الأسماء کلّها).1
اگر کلمه غیر مشتق یعنى جامد باشد، به معناى:
خدا: معبود مطلق، ذات آشنا، مبداء هستى - بخش، غایت آفرینش؛
1) اول (آخر و ظاهر - باطن)، ولى: نزدیک، دوستدار، برگرداننده، 2) والى: سرپرست، 3)متولى: مواظب - (خود) مسئول (کتب على نفسه الرحمة)، 4) اولى: شایسته، بایسته؛ اولویت، جهت‏گیرى، ستایش؛
مدبر کل، مدیر همگانى، بازگرداننده جملگى به اول:
اسم خاص - جامع: سایس کل:
الف - سیاست گذار؛
ب - سیاست‏مدار جهان هستى، نظام احسن آفرینش:
اول) در: 1. ایجاد، 2- سا(ز)مان، نظام - مندى، 3- تداوم، ترقى، پیشبرد؛
دوم) در: الف - تکوین، هستى - شناسى؛
ب - تشریع، چیستى - شناسى.
(ج - تحقق، چگونگى - شناسى‏
نتیجه: اللَّه، «ولى جهان».
ولایت، سیاست، حاکمیت
برگردان، بازگرداننده بهاول
ترکیب 2:
«اسم اللَّه»؟: 1) نام 2) نماد 3) نمودار (؛ بود - بنیاد/ذات - مبداء) سایس کل،
نتیجه: نام - خدا؛ ولى جهان.
ترکیب 3:
الف - «بسم اللَّه»؟: «ب + (ا)سم + ال + (ا) اله» = «بسم اللَّه»
نتیجه: با نام خدا، ولى جهان: نام و اسم خدا؛ مدبر و سایس کل هستى اعم از:
1) اسم اعظم، 2) اسم جامع: جامع اسامى، 3) اسم خاص.
اسامى = اسماى حسناى الهى: 1) اسامى ذات، 2) اسامى صفات، 3) اسامى فعل.
نیز: 1) اسامى جمال، 2) اسامى جلال = شاخص‏هاى سایس کل.
شاخصه‏هاى حداقل نود و نه گانه: سیاست حقیقى - یقینى؛
مبانى، ارکان نظریه سیاسى - نظام سیاسى - سیاست و تدبیر کل:
کامل، فاضله، برتر (ین / برین - الهى).
از جمله (به ترتیب الفبا): 1- احد؟ 2- اعلى؟: 3- اکرم؟: 4- اعلم؟:5 -اله - ال؟: له 6- اول - اولین؟: 7 - آخر - آخرین؟: 8 - ارحم ( ) راحمین)؟: 9 - احکم - حاکمین؟: 10 - احسن - خالقین؟: 11 - اهل - تقوا؟: 12 - اهل - مغفرت؟: 13 - اقرب - اقربین؟: 14 - ابقى: پایدارى؟: 15 - بارى؟: 16 - باسط؟: 17 - باعث؟: 18 - باطن؟: 19 - بر؟: 20 - بصیر؟: 21 - بدیع؟: 22 - تواب؟: 23 - جبار؟: 24 - جلیل؟: 25 - جمیل؟: 26 - جواد؟: 27- جامع؟: 28- حکیم؟: 29 - حلیم؟: 30 - حى؟: 31- حق؟: 32 - حمید؟: 33 - حسیب؟: 34 - حفیظ؟:....
بر این اساس، بسم اللَّه؟ یعنى: نظام هستى، تدبیر جهان، سیاست کل عالم تکوین: 1) با مبدئیت، 2) بر اساس، 3) به سوى، 4) با استعانت؛
(ا)سمِ: 1 - نام، 2 - نماد، 3 - نمودار؛ بود - بنیاد/ذات - مبدأ
= شاخصه‏ها - مبانى - ارکان؛ اسم و اسماى حسناى الهى است.
دوم - «الرحمن الرحیم»
رحمت: داد، دهش؛
الف) آفرینش جهان با تمامى موجودات و نظام احسن.
ب) فراهمى یا ایجاد حق و اداى حد و حق به همه موجودات تا سر حد نهایى سیر و نیل به حد کمالى خود.
رحمت تکوینى: خلقت: نظام، ولایت (پیوست)، هدایت (بازگشت).
ابعاد دو گانه و دو ساحت هستى -شناسى انسانى با عنایت به هبوط او به دنیا و ضرورت و فراهمى امکان بازگشت او به کمال و اول. (إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون)

بعد، ساحت معنوى، متعالى: (و إلى اللّه ترجع الأمور)
بعد، مساحت مادى، توسعه‏اى:
(مستقر الى حین = زمینى - زمانى)
ترکیب 1:
الف) ال - رحمن:
بسط، کثرت، عمومیت، توسعه رحمت، نعمت عام الهى، توسعه، بخش نعمت وجود. رحمت و رحمانیتى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. به تعبیر مولانا در دیوان شمس:
از کمال رحمت و شاهنشهى‏
گنج آید جانب ویران بلى‏
ب) ال - رحیم:
1) کمال، تداوم، ترقى، تعالى رحمت، نعمت خاص الهى؛ 2) تعالى بخش - ى نعمت کمال رحمت و رحیمیتى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. به تعبیر مولوى:
اگر تو مى نروى آن کرم تو را بکشد
چنین کند کرم و رحمت سلاطینى‏
ترکیب 2:
الرحمن (= / + / - / : / - - >») الرحیم:
الف) توسعه، تعالى / کمال (الهى): 1 - توسعه + تعالى بخشى؛
2 - توسعه - - > تعالى بخشى؛ 3 - توسعه: از جمله تعالى.
ب) توسعه عمومى - تعالى خاص: 1) توسعه توأمان با تعالى؛ 2) توسعه متعالى؛ 3) تعالى توسعه؛ 4) تعادل توسعه: - مادى - تعالى معنوى.
الف - دنیوى - اخروى، ب - ظاهرى - باطنى.
تعالى (+)
 
توسعه (0) طبیعى / مادى‏
 
زو قالبت پیوسته شد پیوسته گردد حالتت‏
اى رغبت پیوندها از رحمت پیوست او
اى خوش بیابان که در او عشق است تازان سو به سو
جز حق نباشد فوق او جز فقر نباشد پست او
(دیوان شمس)
3. «بسم اللَّه الرحمن الرحیم»
ترکیب - ات نهایى آیه‏
ترکیب جانبى 1: 
«اللَّه + الرحمن الرحیم» = «اللَّه + الرحمن الرحیم»؟:
1) خداى توسعه - تعالى بخش نعمت (/رحمت) / بسط - کمال دهنده؛ 2) خدا، که تنها او توسعه - تعالى بخش یا رحمن - رحیم است.
ترکیب جانبى 2: 
«اسم اللَّه + الرحمن الرحیم» = «اسم اللَّه + الرحمن الرحیم»؛ نام - هاى اللَّه (در دو ساحت): توسعه عمومى + تعالى مؤمنین (و بالمؤمنین رحیماً). به تعبیر حافظ:
بیا که دوش به مستى سروش عالم غیب‏
نوید داد که عام است فیض رحمت او
ترکیب اصلى:
«بسم اللَّه الر + حمن الرحیم» (1) = «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» (1)؛ نظام هستى، تدبیر جهان، سیاست کل عالم وجود و ایجاد؛ با مبدئیت، بر اساس، به سوى، با استعانت. (ا) سمِ: )نام، نماد، نمودار؛ بود - بنیاد/ذات - مبدأ = شاخصه‏ها، مبانى، ارکان؛ اسم، اسماى حسناى الهى است.
در دو ساحت: الف) توسعه - تعالى/ کمال (الهى): 1 - توسعه + تعالى بخشى، 2 - توسعه - - >تعالى بخشى، 3 - توسعه: از جمله تعالى؛
ب) توسعه عمومى - تعالى خاص، ج) توسعه توأمان با تعالى؛
د) توسعه متعالى - تعالى توسعه؛ ه ) تعادل توسعه: 1 - مادى - تعالى معنوى، 2 - دنیوى - اخروى، 3 - ظاهرى - باطنى.
دوم، بنیان راهبردى (آیات 2 تا 4 سوره حمد):

1) «الحمدللّه رب العالمین»:
1 - ال + حمد: الف) حمد، 1) ستایش، 2) پرستش، 3) جهت‏گیرى.
امر حق بشنو که گفتست انظروا
سوى این آثار رحمت آر رو
(مولانا)

ب) ال + حمد = «الحمد»: حمدى که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم.
2 - «ل + (ا) له» = «للّه»:
الف) «لِ»: 1) خاص: ویژه، 2) اختصاص: ویژگى، 3) مخصوص: ویژگان.
ب) - (ال )لَّهِ: معبود - غایت جهت (گیرى) است.
ج) «ل + (ال + ا) له» = «للّه» هم خدایى و هم اختصاص و خداییى که مى‏شناسیم و به وجود و ضرورت او در نظام هستى عمومى، جهان انسانى، اجتماعى و سیاسى و نظام آنها: 1 - دانا و آگاه هستیم و در نتیجه و بر این اساس، 2 - اعتقاد و باور داریم. خدا، با اسماى حسناى الهى. اسما و شاخصه‏هایى که مى‏تواند و باید ارکان و مبانى نظامات، نهادها، روابط و رفتار انسانى، اجتماعى و سیاسى انسان‏ها را تشکیل دهند. «و للّه الاسماء الحسناى، فادعوه»(2) دعوت و عمل به اسماى حسناى الهى. شاخصه‏هاى سیاست انسانى، در حد و بر اساس: 1) خواه در مورد شهروندان، اتباع یا ملت و مردم و جامعه سیاسى، 2) خواه در مورد دولت و دولت مردان، 3) خواه در مورد عموم و هر دو. چه در روابط، نهادها، نظامات یا تعاملات، تدابیر و سیاست‏هاى: الف - داخلى و ب - خارجى. به تعبیر مولانا:
نسبت این فرع‏ها با اصل ها
هست بى‏چون ار چه دادش وصل‏ها

براى نمونه: 1 - احدیت: ایجاد وحدت و همگرایى، هماهنگى و همکارى اجتماعى، ضرورت و کارآمدى آن، 2 - اعلى: تعالى، 3 - اکرم: کرامت، تکریم و دولت کریمه، 4 - اعلم: آگاهى، اطلاع، اشراف، 5 - اله: ولایت - سرپرستى، 6 - اول - اولین: آغاز - گرى، 7 - آخر - آخرین: غایت و نهایت 2نگرى، 8 - ارحم راحمین: روابط - رفتار سیاسى رحمت‏آمیز، 9 - احکم - حاکمین: حاکمیت محکم - حکمت، - حکیمانه، 10 - احسن - خالقین: خلاقیت - بهترین آفرینندگى.
سیاست - نظام سیاسى انسانى‏
بر اساس:
سیاست - نظام سیاسى الهى (/ آسمانى)
شاخصه‏هاى سیاسى انسانى:
 
فراگیرى
نوآورى
هوشیارى
بسیج
وحدت
بر اساس‏
 
 
 
 
 
 
جامع
بدیع
بصیر
باعث
احد
شاخص‏هاى سیاست الهى:
3 - «رب + العالمین» = «رب العالمین»:
الف) «رَبّ»: 1) پرورد - گار، 2) مدبر - مدیر، 3) مربى «نمونه اعلى»؛
ب) «ال + عالم + ین» = «عالمین»:
1 - الْ + عالَم:) نظام - هستى: جهان آفرینش - عالم امکان، پدیده‏ها، 2 - (عالم -) ینَ: ساحت‏ها، ابعاد، جهات و مراحل دوگانه:
الف) ماده - معنا / طبیعت - فرا طبیعت / ناسوت - لاهوت؛
ب) دنیا - آخرت؛ 
ج) شهادت - غیب / ظاهر - باطن؛
د) انسان - جن / ملک، عالم و ساحت‏هایى که مى‏دانیم.
رب: پرورش = از قوه به فعل در آوردن؛ بسان پرورش و رویش یک گیاه، از مرحله: 1 - اصلاح بذر و بذر اصلاحى: خود سازى - سیاست شخص، 2 - شخم و آماده سازى زمین و زمینه: سیاست غیر، 3-بذرکارى - فراهمى شرایط و عوامل، 4 - برداشتن و رفع یا کاهش موانع «أولئک الأغلال فى أعناقهم».(3)
«یضع عنهم إصرهم و الأغلال التى کانت علیهم»،(4) 5 - مراقبت و حفاظت تا مرحله رشد، شکوفه دهى، شکوفایى و میوه‏دهى یا بارورى و بهره‏ورى. همین طور، بر اساس همین الگو و بسان مصداق بارز حمد و ستایش الهى و تخلق به اخلاق، تدابیر و سیاست‏هاى ربانى: دولت و سیاست، به تعبیر رساى امام خمینى(ره) و بسیارى از اندیشمندان دیگر و روایات مربوط، مربى و تربیت و باغبانى و کشاورزى عمومى و سیاسى کشور مى‏باشد در همه عرصه‏هاى اقتصادى - فرهنگى و اجتماعى. بنابراین نقش سیاست و دولت، ولایت، هدایت، امامت یا مدیریت اعم از سامان دهى و راهبرد است.
سیاست تربیت، نه دخالت دولت و سیاست همه‏کاره و حداکثر را بر مى‏تابد، و نه سیاست عدم دخالت و دولت هیچ کاره و حداقل را مى‏پذیرد.
1) «رب»: پرورش سیاسى، کارآ سازى و کارآمد سازى سیاسى، سیاست پرورش و بهینه‏سازى، بارورى و بهره‏ور سازى؛ 2) «ال + عالمین»: جهان و جهات یا ساحات دو گانه؛ 3) «الحمد للّه»: سمت‏گیرى سیاسى، سیاست گذارى - سیاست مدارى، بر اساس - در جهت اسما و حاکمیت مطلق، مقتدر، بدون معارض، بى‏عارضه و یقینى و حقیقى الهى؛ 4) «رب العالمین»: «الحمد للّه رب العالمین» (2) (ستایش خداى را، که پروردگار جهانیان است). عالمى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. شایسته و بایسته است که با ستایش زبانى، قلبى و قالبى و با تسبیح و تقدیس نظرى و عملى، در راستاى اسما و شاخصه‏هاى سیاست الهى: الف - جهت‏گیرى نمود و ب - با طراحى و برنامه‏ریزى، به سیاست گذارى و اعمال سیاست‏ها، هماهنگى و نظارت و کنترل اجتماعى و سیاسى پرداخت. 2) «الرحمن الرحیم» (3)(خدایى که بخشنده و مهربان است).
الرحمن الرحیم: چرایى تکرار؟ به نظر مى‏رسد مورد نخست به تبیین بنیاد دو ساحتى اشاره داشته و در مورد دوم به دو ساحت بنیان راهبرد انسان، نظام سیاسى و سیاست آن توجه داده مى‏شود.
ترکیب - ات: 1 - «الرحمن + الرحیم) 2 - «الرحمن الرحیم»
نخستین اصل راهبردى بر اساس بنیاد توحیدى و بینش راهبردى پیش، اعتقاد و عمل به دو ساحت توسعه عمرانى و اقتصادى توأمان با تعالى فرهنگى و اجتماعى است، خواه در تدبر یا طراحى و سیاست گذارى نظام اجتماعى مدنى و سیاسى - اعم از هدف گذارى، اصول، مراحل، عوامل و اولویت بندى - خواه در تدبیر یا برنامه ریزى - اعم از امکان سنجى و زمان بندى - خواه در اداره یا اجرا و به خصوص در اعمال سیاست‏ها، سیاست سنجى و ارزیابى سیاست‏ها.
نتیجه: ترسیم و تحقق تعادل سیاسى بین توسعه مادى و اقتصادى با تعالى معنوى و فرهنگى، اخلاقى و اجتماعى. آن هم در گستره‏هاى: 1 - شخصى و درونى، اعم از (ذهنى - عقلى - فکرى - نظرى روحى - روانى - اخلاقى)، جسمانى - بدنى - طبیعى، 2 - فردى و شهروندى، 3 - جمعى: الف‏خانه و خانوادگى، ب - گروهى، 4 - اجتماعى ملى، 5 - امتى، 6 - تا بین المللى، بین امتى و جهانى.
نمودار سیاست متعادل و متعالى انسانى (الهى)
تعالى / رحیمیت‏
تعادل سیاسى:
حاکمیت - حکمت‏
رحمت صفت خداى باقیست‏
و آن را که خداى برگزیند
(سعدى)

زیر ساخت، مقدمه و لازمه توسعه و تعالى، رحمت به معناى پیوست و همگرایى و حتى گرایش و چسبندگى اجتماعى است. بدون رحمت، واگرایى و تنازع یعنى هرج و مرج و خشونت خواهد بود.
احمقانه از سنان رحمت مجو
زان شهى جو کان بود در دست او
(مولانا)

3 - «مالک یوم الدین» (4) (پادشاه روز جزا):
ترکیبات: «مالک + یوم + الدین»، «مالک + یوم الدین»، «مالک یوم الدین»: 
مالک: الف - مالک، دارنده حق، حاکمیت و قدرت تصرف؛
ب - ملک، حاکم و فرمانرواى، روز (آشناى) دین، روزى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم، خواه دوره دین مدارى و مدنى، یعنى همیشه تاریخ و سیر آن، خواه غایت هستى و تاریخ و نهایت آن، به اعتبارى دیگر، دار و دوره گشت و کشت به ویژه و در نهایت دار و دوره بازگشت و برداشت. این معنا، مبین فراگیرى و اقتدار سیاست، حاکمیت و نیز دولت و مدیریت همچنین ضرورت و پایدارى آن مى‏تواند باشد.
سوم - اصول راهبردى‏
اصل اول: عبادت - استعانت الهى = حاکمیت - قدرت (سیاسى) خدایى:
1) «إیّاک نعبد و ایاک نستعین» (5) (تنها تو را مى‏پرستیم و مطلقاً از تو یارى مى‏خواهیم).
حال با این بنیاد هستى‏شناسى راهبردى و توحیدى. بر این بنیان چیستى‏شناسى راهبردى و حاکمیتى، اصول مبانى سیاسى و مدیریت راهبردى عبارتند از: 1 - عبادت - استعانت الهى /پرستش - یارى خدا؛
قاعده الف:
عبادت: تعیین - ترسیم - تنظیم حاکمیت، فقط بر اساس، در جهت و به سو و براى او و با تسبیح و تقدیس الهى، زیرا تنها او شایسته و بایسته عبادت، بندگى و پرستش مى‏باشد: «ایاک نعبد» (تنها تو را مى‏پرستیم) فقط و مطلقاً: اطاعت و پیروى احکام، حاکمیت و حکومت، تو: خدا، توسط: (نوع) انسان، بر اساس: اختیار، اراده - تدبیر با خاصگى: خلافت - حکومت بر زمین و زمینیان در زمان.
«و»: به اضافه (+)، در نتیجه (- - >)، از جمله (:)
قاعده ب:
استعانت؛ قدرت. قدرت حقیقى - حقیقت قدرت - مبدأ عملى - عینى قدرت سیاسى. منشأ نظرى و علمى قدرت سیاسى: «إیّاک نستعین» (فقط از تو یارى مى‏جوییم) فقط و مطلقاً: با درخواست و فراهمى یارى و همراهى و نیز حاکمیت و توانایى تو، خود خدا. با بهره‏گیرى هر چه فراتر، از مبادى قدرت و قواى گوناگون طبیعى و مادى محیطى، پیرامونى و فرا پیرامونى: «هو الذى خلق لکم ما فى الارض جمیعا».(5) انسانى، خواه نیروهاى شخصى اشخاص، توانایى‏هاى ذهنى - عقلى - فکرى - نظرى - علمى و نگرش‏ها و توانایى‏هاى روحى - روانى - اخلاقى - گرایش‏ها و توانایى‏هاى جسمى - بدنى، خواه کارآیى فردى افراد، یا بهره‏ورى و اثر بخشى جمعى گروه‏ها و سرانجام کارآیى اجتماعى، اقتصادى - عمرانى، فرهنگى - ایدئولوژیکى، سیاسى؛ عمومى - دولتى، اعم از قابلیت ادارى - حقوقى - دفاعى - امنیتى)، حتى قواى غیبى و مدبران امور یا ملایک.
«و إذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الّا ابلیس، ابى و استکبر و کان من الکافرین».(6)
تنها و تنها با شناخت و تبعیت قوانین هستى، از طریق و بر اساس: 1 - ضروریات عقلى و حکمى، که آدمى به صورت اجمال و کلى به مبادى آنها، دانایى پیشینى دارد، چرا که «علّم آدم الأسماء کلّها»(7) پذیرش و اطاعت هدایت وحیانى و شرعى و با بصیرت، سیر و نظارت و عبرت و تجارب علمى سیاسى.
2) «اهدنا الصراط المستقیم» (6) (ما را به راه راست هدایت فرما).
اصل دوم، هدایت - صراط مستقیم الهى:
قاعده‏1:
صراط مستقیم: راست - درست؛ سا(ز)مان - دهى راهبردى = راهبرد: 1 - سیاست گذارى: نظریه سیاسى - نظریه نظام سیاسى، 2 - سا(ز)مان - دهى راهبردى: پى سازى زیر ساخت - ى نظام راهبردى و سیاسى.
قاعده‏2:
هدایت: راهبرى: 1 - سیاست مدارى: ابلاغ - اعمال سیاست‏ها و حدود؛ 2 - نظارت و کنترل مستمر بر حسن راهبرد یا بر اجراى سیاست‏ها.
1 - «اهدنا»: الف - درخواست - اعلام نظر و نیاز،
ب - هدایت = راهبرد، راهنمایى - راهبرى،
ج - ما - ها؛ انفرادى - اجتماعى (اندیویدوالیسم - کلکتیویسم)،
2 - «ال + صِّراط»: راه - راهبرد: مسیر آشنا، سیر شناخته شده، راه و راهبرد آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم.
3 - ال + مُسْتَقِیم: آشنا - شناخته شده، راهبرد:
الف - راست -/ ى / برتر - متعادل، ب - درست - ى / بهینه - متعالى. راست و درستى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. «و نفس و ما سواها فألهمها فجورها و تقواها».(8)
1) نمودار راه - راهبرد مستقیم:
h
2) نمودار هدایت: نمودار الف - بشارت:
h
ارایه نظریه - نظام راهبردى / سیاسى = سیاست گذارى‏
h
نمودار ب - انذار: منع از نظرات و نظامات - تحریفى - انحرافى - انحطاطى:
« + »
h
راه مستقیم‏
«-»f g«-»
«اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و الذین کفروا أولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات».(9) 
برآمد سوره حمد: زیر ساخت - ار راهبردى سیاسى:
اول - زیر ساخت هدایت - راهبرد: «صراط الذین انعمت علیهم» (7)
(راه کسانى که به آنها انعام فرمودى).
تجزیه: «صراط + الذى (+) ن + ا + نعم + ت + على + ه (+) م».
ترکیب - ات: 1) «صراط + الذین + انعمت + علیهم»؛
2) «صراط الذین + انعمت علیهم»؛ 3) ترکیب اصلى - نهایى: «صراط الذین انعمت علیهم».
1 - صِراطَ الَّذِینَ: راه، مسیر - سیر؛ همان - آنها - یى که؛
2 - أنْعَمْتَ: نعمت و امکانات داده شدگان اعم از نعمات عام: زمینه‏ها، شرایط - علل و عوامل: تکوینى - طبیعى - انسانى، مادى و جسمانى محیطى (پیرامونى - فراپیرامونى)، بدنى، معنایى - معنوى یا عقلى - روحى؛ اقتصادى - فرهنگى - سیاسى و شخصى - فردى - جمعى - اجتماعى. 
نعمات خاص: خلافت - اختیار - ولایت - هدایت - رسالت - امامت راهبرد متعادل - متعالى.
3 - «عَلَیهِمْ»: نعمات: الف) بر (له - براى) و ) فرا - روى‏
ب) جمع اشخاص و افراد/ انفرادى، جمع کل - ى / اجتماعى آنها.
برخورداران از نعمت هدایت و راهبرد، هدایت راهبردى و راهبرد هدایت، اعم از مراتب: اول) پیام آورى - راهنمایى - سیاست گذارى - تأسیس - بنیان گذارى مکتب - نظریه سیاسى - نظام سیاسى - امت - دولت - سیاست؛ دوم) امامت - راهبرى - سیاست مدارى - تابع / خلیفه - کارگزار سیاسى مکتب - نظریه - نظام سیاسى - مدیریت سیاسى امت - دولت - سیاست نظام. سیاست متعادل و متعالى انسانى.
نمودار زیر ساخت - ى راه هدایت - مستقیم = سبل اسلام:
تعالىhمعاد
عادل - مبداء
حدود شرعى / شریعت: حلیت / واجبات - استحباب - اباحت - کراهت - حرمت‏ها، یا مبانى - ارکان دین - ى: معروف‏ها - منکرات.
دوم) نفى و نهى بیراهى - بد راهى سیاسى / راهبردى: الف - غضب، ب - ضلالت «غیر المغضوب علیهم و لا الضالین» (7) (غیر از راه کسانى که بر آن‏ها خشم گرفتى و نه راه گمراهان).
1 - «غَیْر الْمَغْضُوبِ»: 1) جز - فراى، 2) ضد - بر خلاف و با نهى:
الف - غضب: 1) خشم - ناک - ى، 2) شدت (- خشونت - طلب)؛
ب - مغضوب: 1) مورد خشم، 2) طرف شدت، خشم و خشونتى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم. خشم و خشونت در نظریه سیاسى - نظام سیاسى - سیاست - روابط سیاسى - رفتار سیاسى فردى و شهروندى، جمعى و گروه‏هاى سیاسى و اجتماعى ملى، داخلى، خارجى، بین المللى، امتى، بین امتى تا جهانى. در تمامى عرصه‏هاى اقتصادى - فرهنگى - سیاسى - ادارى - حقوقى - امنیتى - نظامى - قضایى. 
2 - «عَلَیْهِمْ»: نیروها - نهادها - نظریات - نظامات سیاسى و راهبردى:
الف - شدت - خشونت‏آمیز: تنازعى - هژمونیک - سلطه طلب - استکبارى؛
ب - متقابلا شدت - خشونت طلب - تشتت - تعارض خیز.

3 - «وَ»: به اضافه - در نتیجه - از جمله،
4 - «لا الضَّالِّینَ»: نه. و با: 1) نفى کردن، 2) منفى دانستن، 3) منتفى ساختن:
الف - ضل: گمراه - ى، ب - ضال: بسیار گمراه، ج - ضالین: 1) بسیار گمراهان، 2) گمراهان بسیار. ضلالتى آشنا، که خود به شکل تکوینى و فطرى دانسته و به صورت کلى و اجمالى بر کلیت آنها دانا هستیم.
سیاست نامتعادل - نامتعالى: گمراهى - بد راهى طبیعى - تنازعى:
 
مغضوبین: بد راهان
بى‏راهه
(
فاسقین)
ضالین: گمراهان‏
گمگشته‏
(
فاسدین)
 
رحیمیت: ‏
تعالى

هدایت سیاسى - سیاست هدایت‏
 
رحمانیت: توسعه‏
 
طبیعت - مادیت: ضالین‏
 
تنازع - 
مغضوبین - ‏
شیطانى‏
بدراهان - بیراهان
ساختار راهبردى سوره حمد:
زیر ساخت - ار نظریه سیاسى - نظریه نظام سیاسى - سیاست - دولت - حاکمیت - قدرت سیاسى - حکومت قرآن - اسلام؛
پیش درآمد:
بنیاد راهبردى قرآن - اسلام - نظریه سیاسى - نظام سیاسى - سیاست نظام:
بنیاد هستى، شناسى راهبردى - سیاسى:
1 - «بسم الله الرحمن الرحیم»: توحید یعنى مبدأ واحد - یگانه - کامل.
معاد: غایت واحد - وحدت غایت - کمال.
نظام واحد: وحدت نظام هستى - آفرینش - انسان: وحدت در کثرت، در عین کثرت در وحدت - اساس واحد: اسم اللّه‏
محور واحد: ولایت - دایر مدارى.
درآمد:
بنیان راهبردى قرآن - اسلام - نظریه سیاسى - نظام سیاسى - سیاست نظام: بینش - منش سیاسى / راهبردى = جهان بینى سیاسى / اعتقاد:
هست‏ها - است‏ها - بایسته‏هاى راهبردى / سیاسى.
2 - «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. 3 - الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. 4 - مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ».
سوم) بر آمد:
اصول - زیر - ساخت - ار راهبردى قرآن - اسلام - نظریه سیاسى - نظام سیاسى - سیاست نظام: دانش - روش - کنش سیاسى / راهبردى / ایدئولوژى؛ چیست‏ها - چگونگى‏ها - شایست‏هاى راهبردى / سیاسى:
الف) اصول راهبردى / سیاسى: راهبردهاى سیاسى.
5 - «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ». 6 - «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».
اصل اول: عبادت - استعانت الهى؛ حاکمیت - قدرت راهبردى خدا - یى؛
قاعده 1: عبادت - حاکمیت خدا - یى. 
قاعده 2: استعانت - قدرت خدا - یى‏
اصل دوم: هدایت - صراط مستقیم الهى: راهبرى - راهبرد متعادل و متعالى الهى؛
قاعده 3: صراط مستقیم: راهبرد متعادل - متعالى؛ 1 - سیاست گذارى 2 - سیاست‏مدارى؛ سا(ز)مان - دهى.
قاعده 4: نظارت و کنترل راهبردى‏
ب) زیر - ساخت - ار راهبردى / سیاسى: ساختار راهبردى؛
7 - «صِراطَ الَّذین أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ».
هدایت / راهبرد: اول) نبوت - رسالت - راهنمایى: سانّ / سیاست گذارى،
دوم) امامت - راهبرى: ساس / سیاست‏مدارى.
عدالت - تعادل (در) نظام هستى.
« + »
 
رحیمیت: تعالى‏
 
هدایت سیاسى - سیاست هدایت جهان
سیاسى

جامعه 
انسا
سیاسى
ن‏‏
طبیعت - مادیت: ضالین‏
 
رحمانیت : توسعه« 0 »
 
مغضوبین - بدراهان - بیراهان‏
 
تنازع -
شیطانى‏
 
«-»
نتیجه سیاسى رهیافت راهبردى سوره حمد:
الف) انسان، جامعه انسانى، پدیده‏هاى انسانى...؛
ب) (پدیده) سیاست، جامعه سیاسى، پدیده‏هاى سیاسى، دولت، حکومت، حاکمیت، نظام سیاسى، سیاست نظام، سازمان سیاسى،...؛ با مبدا ئیت، بر اساس، در جهت (غایت - نهایت - مطلوبیت) خدایى؛ الف - بوده و ب - بایسته و شایسته است، باشند. بدین ترتیب سوره حمد کلیات بنیادها، بنیان‏ها و اصول بایست‏ها و شایست‏ها و متقابلا نبایست‏ها و ناشایست‏هاى راهبردى و سیاسى را تبیین کرده و ترسیم مى‏کند.

راهبرد سیاسى سازوکار سیاسى‏
نظام راهبردى - سیاسى‏
اصول سیاست / راهبرد
بنیان‏هاى سیاست / راهبرد
بنیادهاى سیاست / راهبرد
کلیات و بنیادها، بنیان‏ها و اصولى که؛
الف - زیر ساخت‏
ب - ساختار و شاکله نظریه سیاسى و نظام سیاسى متعادل و متعالى انسانى و الهى اسلام را تشکیل مى‏دهند. کلیات و بنیادها، بنیان‏ها و اصول نظریه سیاسى و نظام راهبردى و سیاسیى که؛
الف - کتاب قرآن، طى سایر آیات، به تفصیل آن‏ها پرداخته،
ب - مکتب اسلام، با کمک سنت معصوم(ع) و آراى دانشمندان، ضمن تفسیر به تطبیق عینى و تحقق عملى آن مى‏پردازد.



راهبرد سیاسى
سازوکار سیاسى
نظام راهبردى
سیاسى
اصول سیاست
راهبرد
بنیان‏هاى سیاست
راهبرد
بنیادهاى سیاست
راهبرد

نظریه سیاسى و نظام سیاسى: کامل و دو ساحتى، قابل تحقق و عملى، مفید و لازم الاجرا، اثر بخش و کارآمد، نظریه و نظام سیاسى متعادل و متعالى، انسانى و الهى - اسلامى.
فهرست منابع‏
1. المنجد.
2. فرهنگ جدید عربى - فارسى.
3. قاموس قرآن.
4. فرهنگ عمید.
5. نثر طوبى.
6. سهیل محسن افنان، واژه‏نامه.
7. جمیل صلیبا، فرهنگ فلسفى.
8. سید جعفر سجادى، فرهنگ معارف اسلامى.
9. لسان التنزیل.
10. ابن منظور، لسان العرب.
11. خلیل فراهیدى، العین.
12. مصطفوى، التحقیق فى الکلمات القرآن الکریم.
13. محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان.
14. تفسیر روشن.
15. نرم‏افزار درج 2 - کتابخانه الکترونیک شعر فارسى شامل غالب دیوان‏هاى شعر فارسى.
16. نرم‏افزار تفاسیر قرآن: جامع - شامل غالب تفاسیر شیعى.
17. نرم‏افزار نور 2 . جامع الاحادیث - شامل غالب منابع روایى شیعى.
پى نوشت ها :
1) استادیار علوم سیاسى دانشگاه تهران.
2) اعراف (7) آیه 180
3) رعد (13) آیه 5.
4) اعراف (7) آیه 157.
5) بقره(2) آیه 29. 
6) بقره(2) آیه 34.
7) بقره(2) آیه‏31. 
8) شمس (91) آیه 8.
9) بقره (2) آیه 257.

فصلنامه علوم سیاسی - شماره 19

©2023 . All Rights Reserved